نقش جین دیولافوی در کاوش های باستان شناسی فرانسه در ایران

تهران ، 1881. در سایه یک کاخ قاجار ، دو فرانسوی طراوت طراوت بهاری باغی را که با درختان چنار همسایه است ، مزه می کنند. توسط ابری از صفحات ، پادشاه ایرانی برای دیدار با آنها پیش می رود. ناصرالدین توسط پزشک فرانسوی خود ، که به همین مناسبت به عنوان مترجم وی فعالیت می کند ، به دو مسافر معرفی می شود. “آیا اعلیحضرت اجازه می دهند مادام و مسیو دیولافوی را به او معرفی کنم؟” شاه که فکر می کرد با دو مرد سر و کار دارد ، مبهوت شده است. در مواجهه با او ، جین دیولافوی خوش بو می شود. موهای کوتاه ، شلوار و کت مسافرتی ، ظاهر او به هیچ وجه حاشیه های ناخوشایند زنان اروپایی زمان خود را بر نمی انگیزد. او همچنین از نوشتن زن فرانسوی چشم پوشی می کند. زیاد. بین یک دفتر یادداشت حفاری و یک سفرنامه ، خاطرات او نه تنها بدنامی زوجی را که با همسرش ، مارسل دیولافوی باستان شناس تشکیل می دهد ، بلکه تبلیغ غیر منتظره برای اولین ماموریت باستان شناسی فرانسه در ایران را تضمین می کند. جین دیئولافوی ، به نوبه خود ، وی را وارد نامه های این عزیمت به مشرق زمین می کند.

باستان شناسان مأموریت Dieulafoy در فوریه 1885 کاوش در محل سلطنتی شوش را آغاز کردند ، اردوگاه شکننده آنها که در ارتفاعات مهمان نواز یک توفان ایرانی کاشته شده بود. زوج Dieulafoy با همراهی دو هموطن منطقه را به خوبی می شناسند و چند سال قبل ، در یک تور Grand Grand شرقی از طریق ایران ، از آن بازدید کردند. فرانسوی ها مجهز به یک فرمان از ناصرالدین ، ​​حدود پنجاه کارگر را استخدام می کنند و شروع به حفاری می کنند. هدف آنها؟ آپادانا ، اتاق بزرگ تخت کاخ زمستانی که توسط داریوش اول ، حاکم هخامنشی ایرانی ، از سال 521 قبل از میلاد ساخته شده است. تقریباً جین دیئولافوی که کمتر از همسرش مارسل ، مهندس و معمار نزدیک به ویولت-ل-دوک ، متخصص عتیقه های شرقی است ، در نوشتن کوچکترین ماجراهای سایت ، بین توصیف کاوش ها و حکایت های روزانه ، که آنها را با پانوراماهای فرهنگی و نقاشی های مردم شناسی نقطه گذاری می کند ، ثبت می کند .

در 32 سالگی ، او مسئول اسناد عکاسی ماموریت است. اما فقط به مشاهده محدود نمی شود: در لجن سنگرها ، در موج گرما یا در باران ، زن فرانسوی یکی از اولین زنانی است که باستان شناسی انجام می دهد. در هنگام چرخش یک کلنگ شاد ، تولوزائین یکی از مواردی است که باعث ایجاد روشنایی از کمانداران می شود ، مجموعه ای از آجرها با لعاب های پلی کروم که شاید یکی از حیاط های داخلی کاخ را تزئین کرده باشد. فاصله سرد یک گزارش علمی اما آنچه جین دیئولافوی آرزو می کند نیست. مقید به عقد قراردادی با نسخه های هاچت ، قلبی که با ایده های عاشقانه در هم آمیخته است ، او در این آثار باستان شناسی چیزی بیش از یک هدف علمی می بیند: ورود به ادبیات از طریق دروازه سفر.

جین دیولافوی در ایران ، در سال 1885-1886. از پارسی نوشته شده به پارس غنایی

جین دیئولافوی از اولین سفر خود در ایران ، در سال 1881-1882 ، گزارش سفر خود را در مطبوعات منتشر کرد. سریال های مختلف صابونی این ماجراجویی کاروان در خاک ایران در مجله “Le Tour du monde” ، در هاچت پخش می شود و بلافاصله آن را برای عموم مردم معرفی می کند. جولین کنی ، متصدی امور اداری ، می گوید: “این روزنامه به طور گسترده توزیع می شد و در آن زمان اثری موفقیت آمیز بود ، که بخشی از آن به شخصیت جین دیئولافوی بود که در بین نویسندگان زن کاملاً پیشگام بود.” موزه لوور مسئول مجموعه های ساسانی ایران از اداره آثار باستانی شرقی. گزارش های وی که با حکاکی های منتشر نشده از عکس های او نشان داده شده است ، به همان اندازه برای تصاویر محلی که متن خود را احاطه کرده است ، به همان اندازه برای تصاویر این شرق معاصر که به زیبایی نشان می دهد ، مورد استقبال قرار می گیرد. شمایل نگاری که آن وقت ارزش طلایی آن را داشت. آدری مارتی ، نویسنده بیوگرافی جین دیئولافوی که سال گذشته منتشر شد (سرنوشت افسانه جین دیولافوی) “آنچه که هاچت را علاقه مند بود خرید برخی از این تصاویر از ایران برای او بود ، زیرا در آن زمان هنوز بسیار نادر و محبوب بود”. ، ویرایشگر سرخ Le Papillon). وی ادامه می دهد: “آنها در داستانهای مختلفی که منتشر کردند بسیار از آنها استفاده کردند.” و این عکسها نیز متعاقباً در آثار علمی مارسل دیئولافوی درباره ایران توزیع می شود. ”

دلیل دیگر موفقیت ، شرح وقایع جین دیئولافوی باعث افتخار می شود که به نقاشی های زیبا ، غواصی در عجیب ترین بازارها و م institutionsسسات کشور ، که قدرت آن را جذب خوانندگان می داند. وی توضیح می دهد ، “در هر گونه مشارکت ،” تخیل اروپاییان به شدت در زمین ، واژه آندروین یا حرمسرا بیش از حد تحریک می شود و از برانگیختن ، به نمایندگی از این اقامتگاه های بسته ، تمام شکوه و جلال داستان های هزار و یک شب لذت می برد. بسیاری از خیالات را حمل می کنند ، در حالی که دوره استعمار کاملاً در جریان است و اشتراک آفریقا در کنفرانس برلین در سال 1885 ، در آغاز مأموریت فرانسه در ایران انجام می شود. اولین سفرنامه جین دیئولافوی با توصیف او در مورد حفاری های شوش ، که در سال 1886 به پایان رسید ، تکمیل می شود. هنوز هم در صفحه های تور دو موند منتشر شده است ، دفتر خاطرات معروفیت خود را در بین عموم مردم زوج کامل می کند و راه را برای جین دیئولافوی به اولین رمان تاریخی خود: Parysatis.

این نام “درام خانوادگی با لهجه های شکسپیر” به نام مادر ملکه ایرانی ، همسر داریوش دوم است که در 1890 توسط ناشر Parnassians Alphonse Lemerre ظاهر شد. این برای رمان نویس نوپای خداحافظی نمادین با ایران شکل می گیرد: او دیگر هرگز به سوزیانای ایرانی ، در کوهپایه های زاگرس باز نخواهد گشت ، و دیگر از این کشورهای شرقی بازدید نخواهد کرد. در حالی که مارسل دیولافوی کارهای علمی خود را با خلق موزه – در موزه لوور ، جایی که دو اتاق پر از تزئینات باز شده توسط ماموریت باز می شود – به پایان می رساند – جین دیولافوی با این جن گیری قلم که ورود او به ادبیات است ، مقابله می کند. “آیا من قصد داشتم دیگر به فکر شوش نباشم ، که فتح من بود زیرا من دیگر آنجا نبودم؟” آیا من می خواستم از نوشتن دست بکشم؟ “او بعد از انتشار در ستون های مجله Femina توضیح داد. ماجراجوی پسر بچه ای که با جایزه ژول-فاور پاداش می گیرد ، با شوهرش که وارد Académie des натписот و بلس-لترها ، چهره برجسته صحنه پاریس می شود ، می شود. جولین کنی خاطرنشان می کند: “او یکی از چهره های برجسته دنیای ادبیات اجتماعی پایان قرن نوزدهم بود”. انتشارات عاشقانه ، گاه تئاتری ، جین دیئولافوی مطابق سفرهای جدید و مدهای او ، مانند مخالفت با طلاق و دفاع از لباس پوشیدن ، که او از شرکت کوتاه خود در جنگ فرانسه و پروس پذیرفته است ، ادامه دارد. پرشیا با این حال او را آزار نمی دهد.

جابجایی قله بزرگ شوش ، از طبقه اول به طبقه همکف لوور (حدود 1946-1947). این بنای یادبود کاخ داریوش یکی از اشیایی است که مأموریت Dieulafoy به فرانسه بازگرداند تحریک ایران ، در عدم دیدن دوباره او

در ابتدای قرن بیستم ، هر گونه احتمال مشاهده دوباره دیوارهای هموار آپادانا و کاخ داریوش دوباره خراب می شود: از سال 1897 که به ژاک دو مورگان باستان شناس سپرده شد ، در کاوش های جدید فرانسه در شوش گنجینه های بسیار قدیمی تر از نقاشی های دیواری هخامنشی هر چه. در حالی که تخته سنگ نارام سین و رمز هامورابی از خاک ایران بیرون می آید ، شخصیت های علمی ، ادبی و اجتماعی به اتاق نشیمن او در خیابان 12 ، خیابان شاردن سرازیر می شوند. در آغاز قرن ، آناتول فرانس ، گاستون ماسپرو ، سالومون ریناچ و پیر لوتی در آنجا ملاقات کردند ، و او با آنها مشروب شرقی را دوست داشت. بر خلاف جین دیئولافوی ، افسر و رمان نویس نیروی دریایی غوطه ور شد و تلاش خود را در سفرنامه از دهه 1890 انجام داد ، تغییر البته شاید تا حدودی از دوست او الهام گرفته شود. “آنها اغلب ملاقات می کردند ، جزئیات آن آدری مارتی بود. آنها برای گذراندن تعطیلات با هم در ساحل اقیانوس اطلس دیدار کردند. آنها بسیار نزدیک بودند “. از طریق این دوستی ، نویسنده خاطرات خود را از ایران ، رویاهای سفر خود را دوباره بارگذاری می کند. به هر حال ، شاید بتوان بازگشتی را در نظر گرفت؟

برخلاف همه انتظارات ، جین دیئولافوی آخرین بار شوش را در بیزیر پیدا می کند. در پایان اجرایی از دیانیرا ، آهنگساز کمیل سن سانز به آن نزدیک می شود. او از او می پرسد: “آیا شما یک سوژه فارسی متناسب با آرنا دارید؟” یک تراژدی یا یک درام بسازید ، من موسیقی را می نویسم ». دوباره Parysatis خواهد بود. لیبرتو در دست ، کامیل سن سانس برای تکمیل موسیقی صحنه در قاهره ترک شد ، اجرای ابتدایی آن ، در سال 1902 ، بیش از 600 هنرمند – نوازنده ، آواز ، رقصنده – را برای یک نمایش بزرگ در صحنه های Béziers ، در یک مکان تاریخی که به توصیه روشنگرانه مارسل دیولافوی تهیه شده است.

اگر این اثر در میان برجسته ترین آهنگسازان باقی نماند ، شاید اوج فعالیت ادبی جین دیولافوی باشد و کانون توجه مهیبی را برای ایران باستان ایجاد کند. جولین کنی خلاصه می کند: “آنها هر دو در کشف مجدد هنر ایرانی بسیار کمک کرده اند”. مهمتر از همه ، ورود اشیا from از کاوش شوش در پاریس باعث می شود که این آثار توسط عموم مردم اروپا دیده شود. ”

جین دیئولافوی در غرب ، رو به اقیانوس اطلس ، با اشتیاق به بازگشت به شرق و شروع به حفاری دوباره ، با احساس غرق شد و در نهایت بخشی از چیزهای عجیب و غریب را پیدا کرد. در سال 1914 این زن و شوهر از پاریس تخلیه شدند و به مراکش پناه بردند ، جایی که نویسنده همسرش را متقاعد کرد که یک مکان ساخت و ساز در رباط ترتیب دهد. جین دیئولافوی که فوراً به تولوز بازگشت ، در سال 1916 درگذشت و تب این آخرین پروژه را گرفت. وی سپس زیباترین فرزندان خود را پشت سر می گذارد: پلی کروم “او Immortals” از فرس با کمانداران ، که حدود سی سال قبل در شوش کشف شد. میراثی که منعکس کننده خاطرات محرمانه این ماجراجو ، باستان شناس و زن نامه است: توسط ویرانه های سوزیانا تا نقطه حمل و نقل ملتهب شده است ، و توسط بقایای باقی مانده است که او ، بیش از آثار عاشقانه خود ، بازگرداند ، “هنوز هم امروز حافظه قدرتمند ایران باستان را گرامی می دارد.

منبع: Le Figaro